بزرگترین پایگاه تفریحی جوان


 

داستان خانم و قورباغه آرزوها

 

خانمی در زمین گلف مشغول بازی بود. ضربه ای به توپ زد که باعث پرتاب توپ به درون بیشه زار کنار زمین شد. خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روبرو شد.
قورباغه ای در تله ای گرفتار بود. قورباغه حرف می زد! رو به خانم گفت؛ اگر مرا از بند آزاد کنی، سه آرزویت را برآورده می کنم.


ادامه مطلب
نویسنده: احسان رضاپور ׀ تاریخ: جمعه 19 اسفند 1390برچسب:داستان خانم و قورباغه آرزوها, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 138 صفحه بعد

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 138 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , rames.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com